خاورمیانه مد نظر آمریکا چه ویژگیهایی دارد؟
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۰۶۹۹۷
تحولات منطقه غرب آسیا به خصوص طوفان الاقصی گویای این است که طرح خاورمیانه بزرگ مد نظر آمریکاییها روند معکوسی را طی کرده و این منطقه با شاخصه هایی نظیر آمریکازدایی شناخته میشود.
به گزارش ایسنا، مهر نوشت: رهبر معظم انقلاب اسلامی روز چهارشنبه در دیدار بسیجیان سراسر کشور، ضمن تأکید بر شکست طرح آمریکایی خاورمیانه بزرگ، شاخصههای خاورمیانه جدید را بیان کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شاخصههای طرح آمریکایی خاورمیانه بزرگ
طرح خاورمیانه جدید آمریکا تلاش برای تغییر جغرافیای این منطقه بود. در جغرافیای مدنظر آمریکاییها، تجزیه برخی از کشورهای منطقه و تبدیل آنها به کشورهای کوچک، اولویت و هدف نخست بود. کشورهایی نظیر عراق و سوریه هو در اولویت بودند. اساساً تشکیل کشورهای کوچک تجربه موفقی در راستای منافع غرب و رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا است. کشورهای کوچک عضو شورای همکاری خلیج فارس از جمله این تجربه موفق هستند که ضمن اینکه میزبان پایگاههای نظامی آمریکا هستند به سمت عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی نیز گام بر میداند. الگوهای رفتاری این کشورها در قبال جنگ اخیر غزه نیز مطلوب آمریکا و رژیم صهیونیستی است.
بنابراین، خاورمیانه جدید از دید آمریکا منطقهای است که کشورهای بزرگ، تجزیه شده و دولتسازی نیز همسو با سیاستهای غرب شکل بگیرد. برونداد اصلی این طرح، تضعیف محور مقاومت و تقویت مواضع آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا بود. با این حال، نه تنها این طرح آمریکایی با شکست مواجه شد بلکه منطقه غرب آسیا روند معکوسی را طی کرده است. رهبر معظم انقلاب در این خصوص عنوان کردند: «آن چیزی که آمریکاییها اسمش را گذاشته بودند خاورمیانهی جدید، ۱۸۰ درجه با این چیزی که امروز هست تفاوت دارد. آنها خواستند حزبالله را نابود کنند؛ بعد از جنگ سیوسهروزه، حزبالله ده برابر قویتر شد. حالا من که میگویم «ده برابر»، چون احتیاط میکنم؛ ولی بیش از اینها قویتر شد.
آنها میخواستند عراق را یکجا ببلعند و نتوانستند، نشد. آنها میخواستند سوریه را قبضه کنند، عوامل نیابتی خودشان را به اسم «داعش» و «جبهةالنّصرة» و از این حرفها انداختند به جان دولت سوریه، حدود ده سال هم مدام تزریق کردند، پشتیبانی کردند، پول دادند، امکانات دادند، نشد. ناکام شدند؛ [در تحقّق] خاورمیانهی جدیدی که آنها میخواستند درست کنند، بکلّی ناکام شدند.»
شاخصههای خاورمیانه جدید از دید رهبر معظم انقلاب
با شکست طرح خاورمیانه بزرگ، منطقه غرب آسیا روندی را طی کرد که امروز ویژگیهای متضادی از طرح و اهداف مدنظر آمریکا دارد. شاخصههای اصلی خاورمیانه جدید از دید رهبر معظم انقلاب اسلامی عبارتند از:
۱.آمریکازدایی
هدف اصلی طرح خاورمیانه بزرگ، سلطه آمریکا بر این منطقه بود، اما اکنون شاهد تضعیف موقعیت آمریکا در این منطقه و شاهد آمریکازدایی به تعبیر رهبر معظم انقلاب هستیم. مقام معظم رهبری در توصیف آمریکازدایی این گونه بیان کردند: «آمریکازدایی یعنی چه؟ یعنی نفی سلطهی آمریکا بر منطقه. معنایش قطع رابطهی سیاسی با آمریکا نیست؛ نه اینکه حالا ما توقّع داشته باشیم یا تصوّر کنیم که دولتهای منطقه [با آمریکا] قطع رابطهی سیاسی کنند؛ نه، رابطهی سیاسی و اقتصادی با همه دارند، با آمریکا هم دارند، داشته باشند؛ امّا دیگر سلطهی آمریکا روزبهروز رو به ضعف است...» نشانههای متعددی نیز در این زمینه وجود دارد. سیاستهای آمریکا در قبال سوریه با شکست مواجه شد و نظام حاکم بر دمشق نه تنها سقوط نکرد بلکه کشورهای متخاصم نیز روابط خود را با سوریه احیا کردند. رقبای آمریکا یعنی روسیه و جمهوری اسلامی ایران در تحولات سوریه دست برتر را دارند.
در عراق نه تنها دولتی نزدیک به آمریکا شکل نگرفته است بلکه گروههای مقاومت عراقی مبارزه با آمریکا را در اولویت دارند و آمریکا مجبور شد از شمار پایگاههای خود در این کشور بکاهد. در یمن، انصارالله یکی از مهمترین بازیگران صحنه سیاسی این کشور است که آشکارا با مداخله آمریکا در منطقه غرب آسیا مخالف است و ابایی هم ندارد که اهداف آمریکایی را در نزدیکی مرزهای یمن مورد هدف قرار دهد. علاوه بر این، روابط آمریکا با برخی از کشورهای عربی منطقه نیز مانند گذشته پیش نمیرود و این کشور اعتماد خود به آمریکا را از دست داده و به سمت قدرتهای دیگر به خصوص چین متمایل شدهاند که عربستان سعودی از مهمترین کشورها است.
نشریه آمریکایی فارن پالیسی اخیراً در تحلیلی از عربستان، رژیم صهیونیستی، مصر و ترکیه به عنوان ۴ ستون سیاستهای آمریکا در منطقه یاد کرد و نوشت این ستونها امروز همکاری با ایالات متحده در اجرای سیاستهای منطقهای اش را متوقف کردهاند. رهبر معظم انقلاب هم در این خصوص عنوان کردند: «بعضی از کشورهایی که صد درصد تابع سیاست آمریکا بودند، شروع کردهاند به زاویه پیدا کردن با آمریکا ــ که میبینید دیگر و میشنوید ــ و این ادامه پیدا خواهد کرد.»
۲.شکلگیری دوگانه مقاومت/تسلیم
دیگر شاخصه خاورمیانه جدید از دید رهبر معظم انقلاب، شکلگیری دوگانه مقاومت و تسلیم در منطقه است. دست کم در یک قرن اخیر، راهبرد اصلی قدرتهای غربی در قبال منطقه غرب آسیا، ممانعت از وحدت جهان اسلام از طریق شکلگیری دوگانههایی بود که همسو با منافع این قدرتها باشد. بنابراین، عرب و غیر عرب، شیعه و سنی و ... مطرح شد. این دوگانهها به صورت هوشمندانه و از درون ساخت این منطقه طراحی و تقویت شد.
هدف اصلی نیز این بود که با «تفرقه بینداز و حکومت کن»، سیاستها و منافع خود را پیگیری کنند و مانع وحدت جهان اسلام شوند. پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز زمینه اجرایی شدن دوگانهسازیهای جعلی و تحمیلی را فراهم کرد، اما انقلاب اسلامی در عمل هرگز به سمت فرقهگرایی حرکت نکرد و از مهمترین حامیان گروهها و کشورهای اهل سنت در منطقه است. جمهوری اسلامی ایران امروز از مهمترین حامیان فلسطین است. احیای روابط ایران و عربستان هم از جمله موارد است که شکست دوگانهسازیهای جعلی را نشان میدهد.
به تعبیر رهبر انقلاب این سیاست و دوگانهسازیها با شکست مواجه شد و امروز تنها دوگانه موجود در منطقه، دوگانه مقاومت و تسلیم است. رهبر معظم انقلاب در این خصوض نیز عنوان کردند: «این دوگانهها به هم ریخت و به جای این دوگانههای تحمیلی، یک دوگانهی جدیدی بر منطقه حاکم شده: دوگانهی مقاومت و تسلیم؛ امروز در این منطقه این دوگانه مطرح است. مقاومت یعنی تسلیم نبودن در مقابل زورگویی و زیادهخواهی و دخالتهای آمریکا... و نقطهی مقابلش تسلیم است که خفّتبار است، ذلیلکنندهی ملّتها و دولتها است.»
۳. طوفان الاقصی و حل مساله فلسطین
بدون شک، طوفان الاقصی یکی از مهمترین رخدادهای منطقه غرب آسیا است، رخدادی که میتواند نظمساز و دگرگونکننده باشد. یکی از این دگرگونیها در حوزه مساله فلسطین است. آمریکا با معامله قرن و عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی درصدد بود مساله فلسطین را به مسالهای حاشیهای برای منطقه غرب آسیا و برای کشورهای اسلامی تبدیل کند.
طوفان الاقصی، شکست این سیاست را در پی داشت و مساله فلسطین نه تنها در منطقه غرب آسیا بلکه حتی به موضوع نخست در جهان تبدیل شد. افکار عمومی جهان از زمانی که طوفان الاقصی در ۷ اکتبر آغاز شد در جهت حمایت از فلسطین و انزجار از رژیم اشغالگر قدس بسیج شده است. در همین حال، طوفان الاقصی نشان داد که فلسطینیها خود برای سرنوشتشان تصمیم میگیرند و اجازه نمیدهند طرحهای تحمیلی نظیر معامله قرن سرنوشت آنها را تعیین کند.
در واقع، از دید رهبر معظم انقلاب، پس از آمریکازدایی و شکلگیری دوگانه مقاومت/تسلیم، «حلّ مساله فلسطین هم یکی از خصوصیّاتی است که این غرب آسیای جدید انشاءالله به خود خواهد دید.» حل این مساله نیز از دید مقام معظم رهبری تنها یک راه دارد و آن هم «طرح همهپرسی از فلسطینیها» است، راهکاری که راهبرد اصلی جمهوری اسلامی ایران درباره مساله فلسطین نیز است.
نتیجه
تحولات منطقه غرب آسیا به خصوص طوفان الاقصی گویای این است که طرح خاورمیانه بزرگ مد نظر آمریکاییها روند معکوسی را طی کرده و امروز این منطقه با شاخصههایی نظیر آمریکازدایی و تقویت محور مقاومت شناخته میشود. طوفان الاقصی شکست طرحهای آمریکایی از جمله معامله قرن و عادیسازی روابط را هم در پی داشته است. به همین دلیل است که همزمان با حضور آنتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا در اراضی اشغالی، رژیم صهیونیستی جنگ علیه غزه را از سر گرفته است.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: آمريكا سوريه رژیم صهیونیستی خاورميانه طوفان الاقصی رهبر معظم انقلاب اسلامي فلسطین حزب الله شورای همکاری خلیج فارس آنتونی بلینکن فلسطين آمريكا رژيم صهيونيستی دید رهبر معظم انقلاب طرح خاورمیانه بزرگ منطقه غرب آسیا شکل گیری دوگانه رژیم صهیونیستی انقلاب اسلامی دوگانه مقاومت مد نظر آمریکا اسلامی ایران طوفان الاقصی مساله فلسطین آمریکایی ها مهم ترین دوگانه ها ی آمریکا سیاست ها نه تنها ی جدید
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۰۶۹۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امام صادق(ع) و عبور از دوگانههای باطل
یکی از ابعاد مهم در سیره امام صادق(ع)، نهضت علمی و فرهنگی گستردهای بود که توسط ایشان جریان پیدا کرد. امام صادق(ع) نهضتی را که پدر بزرگوارش، امام محمد باقر(ع) آغاز کرده بود، به اوج رساند. عصر امام صادق(ع) یکی از پرتحولترین دورههای تاریخ اسلام است. این دوران با تضارب افکار و اندیشهها و پیدایش نحلههای مختلف و انواع انحرافها و بدعتها و عقاید باطل در جامعه همراه بود. بسیاری از این جریانهای فکری، دوگانههای باطلی بود که در برابر یکدیگر شکل گرفته بود و امام صادق(ع) با عبور از هر دو جریان، جریان سومی را به عنوان خط اصیل معارف اسلامی تبیین کردند.
اکنون برخی از این دوگانههای انحرافی و نحوه عبور امام صادق(ع) از آنها و تبیین جریان سوم و اصیل را بازگو میکنیم.
برخی از دوگانههای انحرافی در زمان امام صادق(ع)
جریان «اهل حدیث» یکی از جریانهای فکری دوران حضرت بود که تمرکز خود را روی روایات قرار داده و تعقل را کنار گذاشته بود، در مقابل این جریان «اهل رأی» بودند که در عقلگرایی افراط داشتند و به متون وحیانی توجهی نداشتند.
جریانی دیگر به نام «جبریه» قائل به جبر بودند و اختیار انسان را با استناد به توحید عملی زیرسؤال میبردند و در مقابل این جریان، «مفوّضه» انسان را بهصورت کامل مختار دانسته و عملاً سلطه و اراده الهی نسبت به افعال انسان را زیرسؤال میبردند. همچنین در رویکردهای تفسیری، جریانی بود که بهصورت کلی امکان تفسیر قرآن را زیرسؤال برده و قرآن را قابل تفسیر نمیدانست و جریانی دیگر بدون هیچ چارچوب مشخصی، به تفسیر قرآن میپرداخت تا جایی که کار به تفسیر رأی کشیده میشد.
در مباحث خاصتر و جزئیتر کلامی، جریانی در بحث خداشناسی و صفات الهی، قائل به تعطیل بود و «معطله» نام داشت. در برابر آن، جریان «مشبهه» و یا «مجسمه» بود که خدا را به مخلوقاتش تشبیه میکرد و برخی از آنها برای خدا جسم قائل بودند.
مقابله با دوگانههای انحرافی با تبیین جریان سوم
گفتیم اهل حدیث، کسانی بودند که عقل و علم را بهطور مطلق انکار کرده و تنها بر ظواهر قرآن و حدیث تکیه میکردند. این جریان درواقع اهل «جمود بر نص» بود و هرگونه تعقل در متن را کنار میگذاشت. در مقابل این جریان، جریان اهل رأی بود که عقلگرایی افراطی را دنبال میکرد و در استنباطهای فقهی نیز به جای تکیه بر متون دینی، اهل قیاس و استحسان بود. این جریان نیز در واقع اهل «اجتهاد در برابر نص» بود. امام صادق(ع) در برابر این دو جریان، جریان سومی را مطرح کرد که عبارت است از: «اجتهاد در نص». به این معنا که امام صادق(ع) نوعی جریان فقاهتی را تثبیت کرده و توسعه داد که در آن، تکیه بر منابع اصیل دینی و نصوص کتاب و سنت با رویکرد اجتهادی و بهکارگیری تعقل در استفاده از نصوص دینی محوریت داشت. این جریان از یک طرف مرزبندی با جریان اهل حدیث داشت، چرا که تعقل را به کار میگرفت و از طرف دیگر مرزبندی با جریان اهل رأی داشت، از این نظر که مبنا را منابع شرعی قرار میداد. این جریان سوم، عبور از دوگانه باطل جمود بر نص و اجتهاد در برابر نص بود.
در بحث توحید و امکان شناخت صفات خداوند، گفتیم اهل تعطیل معتقد بودند عقل آدمی راهی به شناخت اوصاف الهی ندارد و عملاً مانع هرگونه قضاوت درباره صفات خدا میشدند. در مقابل نیز اهل تشبیه معتقد بودند میان اوصاف الهی و انسان به لحاظ معنایی تفاوتی نیست و اوصاف خالق را به اوصاف مخلوقات تشبیه میکردند. امام صادق(ع) منظر کلامی متفاوت و نگاه سومی را به عنوان «اثبات بلاتشبیه» مطرح کرد. به این بیان که عقل میتواند صفات خدا مانند وجود، علم، قدرت و حیات را اثبات کند؛ اما نمیتواند به کُنه صفات الهی راه پیدا کند. پس ما صفات جمال و جلال خداوند را اثبات میکنیم؛ بدون اینکه خدا را به مخلوقاتش تشبیه کنیم.
یکی دیگر از مباحث کلامی، بحث مهم و پیچیده جبر و اختیار است. عدهای قائل به جبر شدند و با اتکا به توحید عملی، هرگونه اختیار را برای انسان نادیده گرفتند. به این معنا که ما اگر موحد هستیم، باید همه افعال را فعل خدا بدانیم و افعال انسان نیز مخلوق خداست و انسان در آن نقشی ندارد. در این نگاه هرگونه اراده و اختیاری برای انسان نفی میشود. در مقابل آن، جریانی قائل به تفویض بودند. به این معنا که میگفتند انسان در افعال خود کاملاً مختار و آزاد است و خدا نیز سلطهای بر افعال او ندارد. پس افعال انسان صرفاً با اراده و اختیار انسان انجام میشود.
امام جعفر صادق(ع) اینجا نیز در برابر هر دو جریان انحرافی، جریان سومی را با عنوان «امر بین الامرین» مطرح کرد. حدیث معروف «لاجبر و لاتفویض بل امرٌ بین الأمرین» اشاره به همین جریان سوم دارد. ما با وجدان خودمان درک میکنیم که قطعاً مجبور نیستیم و دارای اراده و اختیار هستیم. از طرفی قول به جبر، ظلم به خدای متعال است. اینکه ما انسان را مجبور بدانیم و در همین حال، او را مکلف بدانیم، معنا ندارد. تکلیف و عقوبت انسان بهواسطه فعلی که اختیاری دخصوص آن نداشته، ظلم و قبیح است و چنین چیزی نسبت به خدای متعال، محال است.
از سوی دیگر اگر اختیاری داریم، خدا این اختیار را به ما داده و ما به اذن او است که میتوانیم افعال خودمان را انجام دهیم، نه اینکه خدا دیگر بر ما سلطهای نداشته باشد. پس نه جبر درست است و نه تفویض و این همان امرٌ بین الأمرین است. همچنان که بزرگان دین فرمودهاند انسان در هر رکعت نمازش با جمله «بِحَولِ الله وَ قُوَّتِهِ اَقُومُ وَ اَقْعُد» نفی جبر و تفویض میکند. در واقع با عبارت «اقوم و اقعد» نفی جبر میکنیم و با عبارت «بحول الله و قوته» نفی تفویض.
در بحث تفسیر قرآن نیز اشاره شد عدهای هرگونه تفسیر قرآن را منع کرده و بر این باور بودند امکان فهم قرآن برای انسان وجود ندارد. به اعتقاد آنان قرآن یک متن معماگونهای است که فقط باید تلاوت شود. در برابر آنها، جریان دیگری نیز آنچنان در تفسیر آیات افراط میکردند که عملاً هیچ چارچوبی برای تفسیرشان وجود نداشت و هر چه به ذهنشان میرسید در مورد آیات قرآن گفته و رسماً تفسیر به رأی میکردند. امام صادق(ع) در برابر هر دو جریان، جریان سومی را به نام «تفسیر اجتهادی» که تفسیر بر مبنای حجت بود، بیان کرد. اکنون نیز مفسران شیعی از همین مبنا برای تفسیر آیات الهی پیروی میکنند. به این معنا که قرآن قابل فهم است و امکان تفسیر قرآن نیز وجود دارد؛ اما در چارچوب علم یا دلیل علمی. به بیان دیگر، ما باید برای هر برداشت تفسیری، حجت و دلیل معتبر داشته باشیم. این همان روش تفسیر اجتهادی است.
امام صادق(ع)، پایهگذار کلام، فقه و تفسیر شیعه
دوگانههای باطل جمود بر نص و اجتهاد در برابر نص، تعطیل و تشبیه، جبر و تفویض، منع از تفسیر و جواز تفسیر به رأی، همگی نمونههایی از جریانهای انحرافی و باطلی بود که در دوران امامت امام صادق(ع) رواج داشت و امام با نهضت علمی و فرهنگی همهجانبهای که به راه انداخت و معارف فراوانی که عرضه کرد و شاگردان فراوانی که پرورش داد، خط اصیل معارف اسلامی را تبیین و تثبیت کرد.
ما امروز میراثدار همان خط اصیلی هستیم که امام صادق(ع) در برابر این جریانهای انحرافی ترسیم کرد. کلام شیعه و فقه شیعه و تفسیر شیعه، محصول تبیین همهجانبه امام صادق(ع) و مرزبندی با جریانهای فکری انحرافی و دوگانههای باطل است.
منبع: روزنامه قدس